loading...
مٍِِِه دٍلٍه گَپ
محسن بازدید : 23 دوشنبه 25 شهریور 1392 نظرات (0)

در اینجا می خواهم بحثی در رابطه زبان و شخصیت داشتن زبان مطرح کنم. ولی قبل از هر چیز باید عرض کنم بنده نه زبان شناسم و نه تحصیلات دانشگاهی در این رابطه دارم. این مطالب هم تنها از روی علاقه و برداشت های شخصی ام می باشد. امیدوارم با نظرات ارزندتون منو در تکمیل اون یاری کنید.
به اعتقاد من زبان و در اینجا زبان ها چیزی نیستند که بخواهیم برای آنها سطوحی از نظر متعالی بودن و یا نازل بودن در نظر بگیریم. البته از حیث قدرتمند بودن زبان چرا. کمااینکه زبان ها را بر اساس تکامل ساختاری و توانمندی آنها در حیطه توسعه، دسته بندی و طبقه بندی می کنند. ولی در اینجا منظور من سطح بندی زبان ها از حیث رجحان و برتری داشتن نسبت به زبانی دیگر است و شخصیتی که با متکلم آن زبان داده می شود. خیلی حرف نزنم. به طور خلاصه به قول عامه مقصود، باکلاس یا بی کلاس بودن زبان است. به نظر من اطلاق این عنوان به یک زبان به مسائلی دیگری بستگی دارد که به بدنه آن جامعه و خاستگاه اجتماعی آن جامعه برمی گردد. برای درک این موضوع من یک مثال می آورم که شاید کمک کند. سه زبان (منظور از زبان در ایجا هر نظام مورد تکلم توسط افراد یک جامعه می باشد) انگلیسی، فارسی و مازندرانی را در نظر بگیرید. یک کلمه مشترک که در هر سه زبان بکار می رود مثلا جنگل را نیز در نظر بگیرید. حال هر بار با لهجه همان زبان این کلمه را تکرار کنید. یعنی به انگلیسی jungel، به فارسی jangal، و به مازندرانی jangel. هر بار که این کلمات را تکرار می کنید خود را در فضای اجتماعی که آن زبان بین مردمان آن کاربرد دارد تصور کنید. مطمئنا خود را در سه وضعیت شخصیتی خاص خود تصور می کنید. منظور من از شخصیت زبان هم همین است. یعنی وضعیت شخصیتی و روانی که به فرد حین تکلم با آن زبان دست می دهد. ادامه دارد....

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    ساری

    آمار سایت
  • کل مطالب : 4
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 14
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 2
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 16
  • بازدید ماه : 22
  • بازدید سال : 358
  • بازدید کلی : 2,366